سابقه و هدف: دو مؤلفه تأثیرگذار بر تئوریهای مرتبط با کاهش باروری که توجه بسیاری از برنامهریزان و سیاستگذاران را به عوامل مؤثر بر آنها معطوف نموده، ترجیحات باروری و فاصلهی ازدواج تا فرزندآوری است. بدین منظور هدف از مطالعهی حاضر بررسی عوامل مؤثر بر فاصلهی مطلوب ازدواج تا فرزندآوری، میان جوانان در آستانهی ازدواج است.
مواد و روشها: اطلاعات 12500 زن و مرد جوان در آستانهی ازدواج کلیه استانهای کشور که به مراکز مشاوره قبل از ازدواج در سال 1393 مراجعه نمودند، براساس یک مطالعهی مقطعی، با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای طبقهبندی شده و پرسشنامهی ساختار یافته، جمعآوری شد. در این مقاله به منظور مدلسازی متغیر پاسخ فاصله مطلوب ازدواج تا فرزندآوری براساس متغیرهای پیشبین جنس، محل سکونت، سن، سطح تحصیلی، وضع فعالیت، تعداد فرزندان ایدهآل، سطح درآمد خانوار و ترجیح جنسی از روشهای پارامتری تحلیل بقا استفاده و با توجه به تفاوت میزان باروری در استانهای مختلف، مدلها در 4 طبقه استانی ارایه گردید.
یافتهها: از آنجا که در این مطالعه پیشفرض متناسب بودن مخاطرات در مدل کاکس برقرار نبود، از مدلهای بقای پارامتری برای تحلیل دادهها استفاده شد. در کلیهی طبقات استانی، مدل لگ نرمال براساس معیار کفایت مدل آکائیک از میان مدلهای نمایی، وایبل، و لگ لجستیک انتخاب و پارامترهای مدل بر پایهی آن تفسیر شد. علاوه بر متغیرهای سن و وضع فعالیت که در کلیهی طبقات استانی بر فاصلهی مطلوب ازدواج تا فرزندآوری در سطح 5% اثری معنیدار داشتند، متغیرهای جنس، تعداد فرزندان ایدهآل، سطح درآمد خانوار و ترجیح جنسی نیز در طبقات اول تا سوم استانی بر این فاصله دارای اثر معنیدار بودند.
نتیجهگیری: در کلیهی طبقات استانی با افزایش سن جوانان، زمان بقای مطلوب بیفرزندی کاهش مییابد که دلیل این مسأله را میتوان ترس آنان از نابارور شدن به دلیل تأخیر در فرزندآوری دانست. همچنین جوانان دانشجو، فاصلهی مطلوب فرزندآوری بزرگتری دارند؛ بنابراین به نظر میرسد علاقهی جوانان به ادامهی تحصیل بیش از گذشته منجر به تأخیر در فرزندآوری میشود.