[صفحه اصلی ]   [Archive]  
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
پست الکترونیک::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
نظرسنجی
نظر شما در مورد کیفیت مطالب این سایت چیست؟
عالی
خوب
متوسط
ضعیف
   
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای تهرانچی

دکتر حمیده مروج فـرشچی، دکتر گیتا مشکوﻩ رضوی، کتر فریبا قلمکارپور، دکتر محمد شهیدی دادرس، دکتر زهره تهرانچی نیا، دکتر فریدون نوحی،
جلد ۱۲، شماره ۳ - ( مرداد- شهریور ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: هرچند مطالعات متعددی در زمینه ارتباط بین آلوپسی آندروژنیک و بیماری کرونر قلب انجام گرفته است، ولی نتایج آن ها با هم هم خوانی نداشته است. علت این تناقضات، استفاده از تعریف های مختلف بیماری عروق کرونر بوده است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط طاسی مردانه با بیماری کرونر قلبی و گروه شاهد آن ها در بیمارسـتان قلب شهیـد رجـائی در سال ۸۵-۱۳۸۴ بود. مواد و روش ها: این تحقیق با طراحی مورد- شاهدی با مطالعه روی۲۰۰ نفر از بیماران مردی که از نظر آنژیوگرافی عروق کرونر قلب مثبت بودند (یعنی ۵۰% انسداد در حداقل یکی از شریان های بزرگ اپیکاردیال داشتند) به عنوان گروه مورد و ۲۰۰ نفر دیگر که از نظر آنژیوگرافی عروق کرونر قلب منفی بودند (یعنی انسداد در تمام شرائین کرونر آن ها کمتر از ۵۰% بود) به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شده بودند، انجام گرفت. هر دو گروه مشابه هم انتخاب و تحت بررسی از نظر ریزش موی مردانه و طرح آن قرار گرفتند و با آماره کای دو مورد قضاوت آماری قرار گرفته و Odds Ratio آن ها محاسبه گردید یافته ها: تعداد ۴۰۰ نفرمرد که از گروه های مورد و شاهد با هم مشابه بودند در نظر گرفته شدند. ۱۳۷ نفر (۵/۶۸%) از گروه مورد و ۸۸ نفر(۴۴%) از گروه شاهد مبتلا به آلوپسی آندروژنیک بودند (P<۰/۰۰۰). مبتلایان به بیماری عروق کرونری قلب ۸/۲ برابر بیش تر از گروه شاهد در مواجهه با آلوپسی آندروژنیک بودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که خطر درگیری عروق کرونر در مردان دارای آلوپسی آندروژنیک نوع ورتکس درجه III یا بالاتر نسبت به افراد بدون آلوپسی آندروژنیک، بیش تر می باشد .
دکتر زهره تهرانچی، دکتر آمنه علائین، دکتر فریبا دکتر فریبا قلمکارپور،
جلد ۱۲، شماره ۵ - ( آذر- دی ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن و ژنتیکی است که در حدود ۳-۱% جمعیت را مبتلا می سازد. روش های درمانی مختلف مورد استفاده برای پسوریازیس شامل اشعه ماورای بنفش (UV) ،UVB narrow – band (۳۱۱ نانومتر) و لیزر اگزایمر ۳۰۸ نانومتر می باشد. لیزر اگزایمر اشعه ماورای بنفش مونوکروماتیک را با انرژی بالا در طیف ۳۰۸ نانومتر به پوست می رساند که مزایای آن بر منابع UVB معمولی این است که فقط ضایعه پوستی را مورد هدف قرار می دهد، دوز تجمعی کم تری دارد و بهبود سریع تری ایجاد می کند. این مطالعه اثرات درمانی و عوارض جانبی لیزر اگزایمر یک نوبتی با دوز بالا را بر پلاک پسوریازیس پایدار ارزیابی می نماید. مواد و روش ها: ۱۵ داوطلب (۸ مرد و ۷ زن) با ۱۷ پلاک پسوریازیس با میانگین سنی ۱۳±۷/۳۲ سال وارد این مطالعه شدند. قبل از شروع درمان، درجه شدت و وسعت گرفتاری منطقه (PASI score ) اندازه گیری شد که متوسط آن ۹/۱±۹/۱۰ بود. هم چنین مقدار حداقل دوز ایجاد کننده اریتم (MED ) در روی پوست غیر گرفتار شکم یا پشت نیز اندازه گیری شد. از دو پلاک انتخابی، یکی با یک دوز بالا (۸ یا ۱۲ برابر MED ) درمان و دیگری در طرف مقابل به عنوان کنترل در نظر گرفته شد. یافته ها: بیماران ۲ هفته بعد و در ۱، ۲ و۴ ماه پس از درمان پی گیری شدند. ۱۰ بیمار بهبودی واضحی را درPASI score (بیش از ۷۵%) در محل درمان نشان دادند در حالی که در منطقه کنترل هیچ تغییری مشاهده نشد. در این میان ۳ بیمار هیچ بهبودی را نشان ندادند و در ۲ نفر از بیماران نیز ضایعات منتشر پسوریازیس ۲و۴ ماه بعد از درمان ایجاد شد. هم چنین هیچ ارتباطی بینMED و پاسخ بیماران وجود نداشت و پاسخ ها نیز با سن و جنس بیماران مرتبط نبود. نتیجه گیری: در این مطالعه ۱۲پلاک در۱۰ بیمار بهبودی واضحی را نشان داده و درمان نیز به خوبی توسط بیماران تحمل شد. تنها ۲ نفر از بیماران از احساس سوزش و پیدایش ضایعات وزیکولر شکایت داشتند که ضایعات بدون به جای گذاشتن اسکار بهبود یافت. بنابراین این نتایج، لیزر اگزایمر یک نوبتی با دوز بالا می تواند یک روش درمانی با ارزش در بیماران با پلاک انتخابی پسوریازیس باشد.
دکتر حمیده مروج فرشی، دکتر فریبا قلمکارپور، دکتر مریم یوسفی، دکتر زهره تهرانچی، دکتر حمید رضا حقیقت خواه، کتر ناهید د محتشم،
جلد ۱۲، شماره ۵ - ( آذر- دی ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: آکنه ولگاریس یک بیماری شایع پوستی بوده و مصرف ایزوترتینوئین خوراکی جهت درمان آن می‌تواند با عوارض اسکلتال از قبیل دردهای استخوانی ماهیچه‌ای و مفصلی و از سوی دیگر با تغییرات سرمی در متابولیت‌های ویتامین D، کلسیم، فسفر و پاراتورمون همراه باشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات سرمی متابولیت‌های ویتامین D، کلسیم، فسفر، پاراتورمون و همچنین تغییرات رادیوگرافیک استخوانی قبل و بعد از درمان با ایزوترتینوئین خوراکی است و این که این تغییرات به چه میزان بوده و آیا از لحاظ آماری معنی‌دار است یا خیر. مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی از نوع قبل و بعد درمان می‌باشد. تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به آکنه ندولوکیستیک وارد مطالعه شدند قبل و بعد از درمان با روشی مشابه متابولیت‌های سرمی ویتامین D (۱و۲۵ دی هیدروکسی ویتامین D و ۲۵ هیدروکسی ویتامین D) کلسیم، فسفر و پاراتورمون اندازه‌گیری شد. جهت بررسی تغییرات استخوانی هم کلیشه رادیوگرافی لترال توراسیک قبل و بعد از درمان از تمام بیماران گرفته شد. یافته ها: مقادیر ۱و۲۵ دی هیدروکسی ویتامین D، ۲۵ هیدروکسی ویتامین D، کلسیم، فسفر و پاراتورمون با آزمون آماری (مک نمار) مورد آنالیز آماری قرار گرفت. مقادیر همگی شاخص‌های سرمی فوق قبل و بعد از درمان از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. بررسی‌های رادیوگرافیک قبل و بعد از درمان هیچ کدام تغییرات قابل مشاهده‌ای نداشتند. نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که مصرف ایزوترتینوئین خوراکی در مبتلایان به آکنه ندولوکیستیک منجر به تغییرات سرمی در متابولیت‌های ویتامین D، کلسیم، فسفر و پاراتورمون و نیز تغییرات رادیوگرافیک نمی‌گردد که این یافته‌ها بر له و علیه یک سری مطالعات انجام شده در این زمینه می‌باشد. پیشنهاد می‌شود که در آینده با انجام مطالعات وسیع تر بتوان به بررسی تغییرات سرمی و استخوانی ناشی از ایزوترتینوئین در مبتلایان به آکنه پرداخت و با اصلاح این تغییرات از ایجاد عوارض احتمالی پیشگیری نمود.
دکتر زهره تهرانچی‌نیا، دکتر هدی رحیمی، دکتر علی فرنقی،
جلد ۱۵، شماره ۱ - ( فروردين و ارديبهشت ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: بازال سل کارسینوما (BCC) یک بیماری تومورال پوستی است و شایعترین سرطان پوست در انسان به‌شمار می‌رود. با توجه به درمان ناکامل این بیماری توسط برخی روشهای درمانی متعارف و عوارض آنها و گزارشاتی از موفقیت فوتودینامیک‌تراپی (PDT) در این بیماران و به منظور تعیین تأثیر PDT بر BCC این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان شهدای تجریش در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ انجام شد. مواد و روش‌ها: تحقیق به روش کارآزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد روی ۲۸ ضایعه BCC از ۱۲ بیمار صورت گرفت. همه بیماران تشخیص قطعی BCC برمبنای پاتولوژی داشتند. بیماران بین ۶-۱ نوبت با فواصل ۱ ماهه تحت PDT قرار می‌گرفتند و ماهانه ویزیت شده و از نظر پاسخ به درمان، عوارض و نتایج زیبایی بررسی می‌شدند و در نهایت نتایج آن در دو گروه پاسخ کامل و ناکامل طبقه‌بندی می‌شد. یافته‌ها: تحقیق روی ۲۸ ضایعه از ۱۲ بیمار انجام گرفت. بهبودی کامل در ۹ ضایعه (۱/۳۲%) دیده شد (۰۱/۰p<). بیمارانی که سن کمتری داشتند (۰۱/۰p<) و سایز ضایعه‌شان کوچکتر بود (۰۰۱/۰p<) پاسخ بهتری به درمان نشان دادند. ضایعات BCC سطحی نسبت به سایر انواع BCC به طرز معنی‌داری پاسخ بیشتری به درمان نشان دادند. همچنین بیماران با سابقه مثبت رادیوتراپی پاسخ کمتری به درمان نشان دادند (۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد PDT در درمان بیماران مبتلا به BCC موثر باشد. انجام مطالعات تجربی تکمیلی توصیه می‌شود.

صفحه 1 از 1     

Persian site map - English site map - Created in 0.2 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4692